من از زندان دیپورت هلند و کابوس
بازگشت به جهنم جمهوری اسلامی باز می آیم !
شاهو منصوری
روز گذشته پس از تحمل فشار بی سابقه در زندگی ام در زندان پناهندگی هلند، آزاد شدم. زمانی هست که نمی شود مفاهیم و تجربیات را به کلمات منتقل کرد. آزاد شدن. زنده ماندن. امید به آینده. فقط تک کلماتی است که نمی تواند فضای یک موجود زنده محبوس و بی دفاع را شکل بندی کند. برای آزادی ام قبل از هر چیز و هر کس از مبارزه خستگی ناپذیر و با حوصله رفیق مجید پستنچی تشکر می کنم. البته بعنوان یک کمونیست با مفاهیمی زنده تر از تشکر و مدیون بودن و تعاریف جامعه طبقاتی روبرو هستم. اینکه در بیرون از دیوارهای زندان قلب کسی برای تو می زند و صمیمانه برای تو قدم بر میدارد و صدایش امیدی است که تو را به زندگی وصل می کند آن قلب و جان مبارزه انسانی کمونیستی است که سخت ترین قوانین ضد بشری را در هم می کوبد !
من از زندان آزاد شدم ولی زندانهای دیپورتی همچنان پابرجاست. اوج دموکراسی اروپایی و معامله برای سر جان انسان ها با مارک پناهنده با مارک خارجی برای پول و سود و تعرض به انسان به اسم قانون همچنان پابرجاست. جایی که انسان را با یک تبصره از جامعه جدا می کنند و مهر پناهنده بودن را بر پیشانیش می کوبند. پشت سلول های خفه می اندازند و به او می گویند در قوانین جاری دنیا تو پناهنده ای٬ تو آدم نیستی٬ تو خارجی هستی٬ تو انسان نیستی٬ تو کرد و افغانی و ایرانی و عراقی و آفریقایی هستی! عین همانکاری که هیتلر با یهودیان می کرد و ستاره زردی بر سینه و کلاهشان میکوبید و حق زندگی را به دلیل سبب های خونی و خانوادگی از آنها سلب می کرد٬ امروز دموکراسی اروپایی همانکار را با شیوه ای به همان درجه کثیف تر بر علیه شهروندان این دنیا به اسم پناهنده بکار میبرد! آری در قوانین کثیف و ضد بشری سرمایه متولد شدن در سنندج و سلیمانیه و کابل جرم است٬ همانطور که متولد شدن در خانواده یهودی جرم بود٬ همانطور که زاده شدن در جنوب سودان جرم است!
امروز بی شرمانه دول اروپایی قتلگاه هایی چون ایران و افغانستان و عراق را برای انسان ها امن مینامند. از سویی بر تمام جنایت های این دول دست ساز خودشان ماله می کشند و از طرفی دیگر با به خطر انداختن جان پناهندگان بعد از بازگشت به ایران و ترکیه معذرت خواهی می کنند. اداره مهاجرت هلند و خانم فردونک وزیر سابق مهاجرت که تا بحال ده ها پناهجوی ایرانی را دو دستی تحویل چوبه دار جمهوری اسلامی کرده است قهرمان این معذرتخواهی هاى تهوع آور است! فساد مالی و اداری از سر و کول این دستگاههای ضد پناهنده بالا می رود. اما همین دستگاه دولتی با اتکا به ابزارهای سرکوب جامعه طبقاتی چون زندان و پلیس و دادگاه و قاضی و وکیل قادر به هر گونه تعرضی است.
راه چاره چیست؟
اما این یک طرف سکه است. تجربه مبارزه و مقاومت در برابر این سیستم ضد انسانی به من نشان داد که می توان در مقابل جرثومه فساد قد علم کرد. مسلما پاسیفیسم در جایی که به حقوق انسان تعرض میشود بدترین بلایی است که ممکن است خصوصا سر یک پناهجو بیاید. در این مدت من با راهنمایی رفیق مجید در زندان دست به سلسله اعتراضاتی به همراه باقی پناهجویان زدیم. برخورد غیر انسانی نگهبانان٬ شرایط بد غذایی روزی یک وعده فقط غذا٬ عدم رسیدگی پزشکی و بهداشتی٬ و نبود یک مرجع قانونی مشخص برای رسیدگی به مسائل حقوقی فضای زندان را رقم می زد. تحصن٬ نرفتن به سلول ها٬ نوشتن چارت حقوق پناهجو و زندانی و اعتصاب غذا مشخصه های اعتراض ما بود. کار به جایی کشید که بعد از عدم توانایی نگهبانان زندان برای کنترل فضای اعتراضی درون زندان برای سرکوب گارد ویژه را به درون زندان آوردند و به جان زندانی ها انداختند .
در این بین مدام مسئولین زندان برای تضعیف روحیه شرایط را سخت تر می کردند و شرایط مثل طنابی شده بود که یک سویش را من و مجید می کشیدیم و سوی دیگرش را مسئولین دیپورتی تا بالاخره دیروز که نهایتا در اوج ناباوری ما موفق شدیم !
مبارزه سازمان یافته برای یک پناهنجو تنها راه حل ممکن و متصور برای رهایی از شر شکنجه گاه های روحی و جسمی پناهندگی است. زندان دیپورتی برای بشر قرن بیست و یکم یک سمبل وحشیگری و بربریت است. مبارزه برای بسته شدن این زندانها در اشکال مختلف وجود دارد ولی کافی نیست. تنها یک مبارزه رادیکال از جنس کمونیستی و آشتی ناپذیر و وفادار به حقوق انسان قادر به تغییر اوضاع پناهندگی است !
پناهجوی ایزوله و بدون سازمان را براحتی می توان له و لورده کرد. باید سنت رادیکال انسانی برای تجمع و سازمان یابی توده ای پناهجو و نیروهای مترقی و متمدن جامعه اروپایی را برای تثبیت حقوق شایسته به خیابان ها کشید! نباید اجازه داد دول راستى و ضد انسان لگام گسیخته هر غلطی با کارگر و پناهجو و بازنشسته و زن و کودک و دانشجو بکنند! موج حمله سرمایه داری به معیشت انسان را میتوان و باید به عقب راند ! متحد و یکپارچه با در دست داشتن پرچم پر افتخار کمونیسم کارگری میتوان این قوانین را بزیر کشید.
زده باد حزب اتحاد کمونیسم کارگری
سرفراز باد پرچم دفاع از حقوق پناهندگی
مرگ برجمهوری اسلامی
20 سپتامبر 2011